درباره ی وبلاک
انسان معمولا با ارزشهایش شناخته می شود و مورد تکریم یا تنفر دیگران واقع می شود.ما ارزشهایی بای خود قایل هستیم که با پرسیدن سوالاتی در باره ی خود مان می توانیم آنها را شناسایی کنیم مثلا با سوالاتی مانند آیا اهل ورزش هستم.؟ آیا راز دار هستم؟و .....و یا این که در موقعیت عملی زندگی نیز می توانیم به ارزشهای خود پی ببریم.مثلا برای سلامتی خود ارزش قایل باشیم با این حالکمتر ورزش کنیم و حتی سیگار نیز بکشیم. نا گفته نماندکه ارزشهای ما با بزرگ شدن ما از محله ی ساده وارد مرحله ی پیچیده ای وارد می شود.و ویزگی خاص خود را دارا می شود.
مثلا دختر بچه ای که قبلا بدون چادر در محضر دیگران ظاهر ملشد الآن بایدبا حجاب کامل درحضور دیگران قرار گیرد چون که بزرگتر شده است و ارزش کنونی وی به حجاب اوست.روشهایی که ما برای ابراز خواسته ها و نیازها و احساسات و یا عدم ابراز آنها بر می گزینیم را اصطلاحا سبکهای ارتباطی می گویند.که سه حالت داردحالت اول ابراز نکردن احساسات و نیازه و خواسته ها و یا ابراز آنها به حالتی ضعیف به طوری که شناخته نشود(رفتار انفعالی)حالت دوم:ابراز احساسات و نیازها و خواسته ها و گرفتن حق خود به حالتی تهاجمی و طلبکارانه (رفتار پر خاشگرانه) حالت سوم:ابراز احساسات و نیاز ها و خواسته ها بدون اضطراب و با قاطعیت و صراحت و احترام و گرفتن حق خود بدون پایمال شدن حق دیگران(رفتار قا طعانه)
انسان در طول زندگی خود از سه رفتار نام برده استفاده می کند.ولی باید در نظر بگیریم که بهترین نوع رفتار همان رفتار قاطعانه است. که بدون ضایع شدن حق دیگران و ناراحتی آ نها از حق خود دفاع کنیم.
رفتار قاطعانه همان مهارت های ابراز وجود هستند که به دو دسته مهارت تقسیم می گردد.1)مهارت در خواست کردن مثلا اگر دوستمان دوربینی همراه خود دارد و دوست داریم آن را مدتی داشته باشیم با قاطعیت به او بگوییم دوست عزیز امکان دارد دور بین تان را برای مدتی به من قرض دهی بهتر از این است که بگوییم حالا که دور بین داری ما را تحویل نمی گیری2) مهارت (نه گفتن)
برای همه ی ما موقعیتهایی پیش می آید که نمی توانیم به در خواست کسی راحت (نه) بگوییم.ممکن است او فرد بزرگتری باشد که برای او بسیار احترام قایل هستیم یا دوستی باشد که ارتباط بسیار نزدیکی با او داریم.و نمی خواهیم با (نه گفتن)او را از خود مان نا راحت کنیم این موقعیت ها تا حدودی طبیعی است ولی اگر زیاد تکرار شوند و ما احساس کنیم در اکثر ماقع نمی توانیم در مقابل خواسته های نا به جای دیگران (نه)بگوییم آن وقت برای ما مشکل ایجاد می شود.افرادی که نمی توانند (نه بگویند)با دیگران همیشه موافقت می کنند خواسته های خود را مطرح نمی کنند ولی خواسته های دیگران را به راحتی می پذیرند. ممکن استخود شان هم از این موضوع ناراحت باشند و فشارهای زیادی راتحمل کنند. آنها ممکن است نیاموخته باشند که حق دارند در بعضی مواقع باید طبق خواسته های خود عمل کنند. و مجبور نیستند همیشه با دیگران موافق باشند. آنها نمی توانندآن طوری که خودشان می خواهند و صلاح می دانندزندگی کنند.چون همیشه مجبورند به خاطر رضایت دیگران زندگی کنندو آنها را راضی نگهدارند.این افراد ممکن استدر موقعیت های پر خطر برای خود درد سر ایجاد کنند.مثل کسانی که تمایل به سیگار کشیدن یا استفاده از مواد مخدر را ندارند ولی اگر در موقعیتی قرار گیرند که دوستشان به آنها پیشنهاد می کندآنها (نه) نمی گویند وطبق خواسته ی دیگران عمل می کنند.
اگر در باره ی خواسته ی دیگران خوب فکر کنیم و سپس قاطعانه (نه)یا(بلی) بگوییمبه آنها نشان می دهیم که به خواسته ی آنها اهمیت می دهیم ولی در زندگی ما ارزشهایی حاکم است که ما طبق آنها رفتار می کنیم.و نمی توانیم هر در خواستی را بپذیریم. اگر چنین رفتار کنیم به تدریج دیگران هم یاد می گیرند که در خواستهای خلاف ارزشهای مرا از ما نداشته باشند.به اصطلاح حد و حدود ما با دیگران مشخص می شود.و در ارتباط با اطرافیان کمتر دچار مشکل می شویم.خلاصه وقتی کسی در خواستی از ما دارد.
اولین گام این است که بدانیم نظر واقعی ما در بارهی در خواست او چیست و چه دلیل و برهانی برای رد یا پذیرش آن داریم.
دومین گام ای است که نظر خود را محترمانه به او اعلام کنیم.
سومین گام این است که اگر لازم است دلیل و برهان خود را نیز برای او توضیح دهیم.
مثلا حسن به محمد می گوید که امروز به پارک برویم. محمد خیلی موافق این کار است ولی از قبل با یکی دیگر از دوستانش قرار گذاشته است. او به راحتی می گوید دلم می خواهد بیایم ولی نمی توانم چون با کسی قرار دارم.
بعضی اوقات ما می توانیم به راحتی (نه) بگوییم و قضیه تمام می شود ولی در بعضی موقعیتها (نه گفتن) به طور مستقیم کار ساده ای نیست. و مجبوریم به شیوهای غیر مستقیم (نه) بگوییم. در چنین مواقعی می توانی از شیوه های زیر استفاده کنیم.
1)نه گفتن ساده.................................................نه یا خیلی ممنونم
2)گفتن مسایل همان گونه که است...........................نه ممنونم یا دوست ندارم .
3)بهانه آوردن.....................................................نه ممنونم عجله دارم باید بروم.و یا
4)طفره رفتن........................................................نه ممنونم حالا نه شاید بعدا .
5)عوض کردن موضوع.................................................نه بگویید و از موضوع دیگری حرف بزنید. مثلا نه ممنونم راستی دیشب مسابقه ی فوتبال را دیدی.
6)تکرار کردن......................نه و پاسخ منفی خود را بارها تکرار کنید نه خیلی ممنونم اصلا علاقه ای ندارم نه و....
7)دور شدن.....نه بگویید و بروید.
8) بی اعتنایی.........شخص مورد نظر را نادیده بگیرید.
9)اجتناب از موقعیت.........موقعیت هایی که احتمال دارد چنین در خواستهایی از شما بشود را وارد نشوید.
پس باید با شناسایی ارزشها به دانش آموزان و تثبیت اعتماد به نفس آنها آنها را از انحرافات دور کرد.
از چه سنی نه گفتن را یاد بگیریم؟
کودکان در سنین خاصی ویژگیهایی دارند که اندکی متفاوت از ویژگیهای آنها در سالهای دیگر زندگی است. در حدود سنین 4 - 5 سالگی تمایل دارند، استقلال بیشتری داشته باشند. در مقابل خواستههای دیگران مخالفت میکنند و به عبارتی از قول والدین لجبازی میکنند. این دوره سنی به سن ، نه گفتن معروف است. بطوری که رفتار معکوس به نحوی در اکثر عملکردهای کودک دیده میشود و او به نحوی میخواهد بر خلاف خواسته والدین خود عمل بکند. این ویژگیها بطور طبیعی در این سنین آغاز میشوند و میتوان گفت تمرینات اولیهای برای پیدا کردن مهارتهای مرتبط در سنین بزرگسالی هستند.
مشابه این حالت را ما یکبار دیگر در دوره نوجوانی مشاهده میکنیم. در این دوره سنی نیز فرد بویژه نسبت به خواستههای والدین فرد حالت عناد و منفی کاری به خود میگیرد و تلاش میکند بیشتر مطابق با خواستهها و نظرات خود عمل کند. این کار روشی برای نشان دادن حس استقلال در نوجوان است. با وجود اینکه این دورهها به عنوان دورههای اختصاصی نه گفتن معروفند، اما یادگیری نه گفتن در هر سنی امکان پذیر است، با توجه به اینکه جهت دهی ویژگیهای فرد اهمیت قابل توجهی پیدا میکند.
اگر بخواهیم انواع مواردی که ما در آنها ناچار به استفاده از این مهارت هستیم را دسته بندی کنیم، به دو طبقه کلی میرسیم؛ نه گفتن به خود و نه گفتن به دیگران.
هر فرد برای خود اهدافی در نظر میگیرد و بر این اساس تصمیماتی اتخاذ میکند. بر این اساس و برای عملی ساختن تصمیمات خود لازم است با هر آنچه که در ارتباط با خود و مانع عملی شدن تصمیمات او میشود، مبارزه کند. در چنین حالتی فرد باید به خواستههای خود نه بگوید تا بتواند به اهداف خود برسد. تصور کنید فردی را که تصمیم گرفته است با اجرای یک رژیم غذایی مناسب تعدادی از وزن خود را کاهش دهد. کاهش دادن وزن هدف اساس اوست که برای رسیدن به آن باید دست از برخی رفتارهای خوردن بردارد. مثلا از خوردن ، شیرینجات خودداری کنید.
زمانی که فرد در مقابل و وسوسه خوردن یک تکه شیرینی خوشمزه مقاومت میکند، در واقع به خواستههای خود جواب نه میدهد. خواستههایی که با خواستههای اساسیتر او منافات دارد. به عنوان یک مثال دیگر دانش آموزی را در نظر بگیرید که قصد دارد نمرات بالایی در امتحان پایان سال بدست آورد. برنامه ریزی میکند و تصمیماتی میگیرد. طبعا در چنین برنامه ریزی ما زمان کمتری صرف تفریحات و غیره خواهد شد. زمانی که در مقابل وسوسه تماشای یک برنامه تلویزیونی مقاومت میکند، در واقع از مهارت خود برای نه گفتن به خود استفاده میکند.
زمانی که خواستههای فرد و تمایلات فرد با خواستههای دیگران منافات پیدا میکند. در این حالت فردی که تمایلات و خواستههای خود را ترجیح میدهد، ناچار است در مقابل خواستههای دیگران مقاومت کند. چگونه میتواند این کار را انجام دهد؟ تصور کنید دانش آموزی که کتاب درسی خود را برای مطالعه خودش لازم دارد در مقابل درخواست دوستش که کتاب او را شب امتحان به امانت میخواهد، چه عکس العملی باید داشته باشد. در چنین مواردی معمولا مهارت نه گفتن احساس میشود.
آیا در همه موارد باید از این مهارت استفاده کرد؟ آیا همیشه در مقابل خواستههای دیگران مقاومت کرد و با جدیت جواب رد به آنها داد؟ مسلم است که باید طبقه بندی مناسبی روی موارد و موضوعاتی که نه گفتن در آنها لازم به نظر میرسد، داشته باشیم. زمانی که قبول درخواستها خطرات و مشکلات جدی برای فرد به همراه دارد لازم است فرد با قاطعیت رفتار کند. مثل درخواست فردی مبنی بر استفاده از سیگار ، یا رساندن تقلب سر جلسه امتحان.
اینها مواردی هستند که نتایج وخیم و جدی برای فرد به بار میآورند و لازم است فرد ، حتما مهارت لازم برای ابراز قاطعیت در این موارد را داشته باشد. در موارد دیگری چون امانت دادن کتاب به دوستی که خودمان آنرا نیاز داریم یا موارد مشابه دیگری میتوان در ابتدا به دنبال راهکارهای دیگر بود در صورت عدم وجود این راهکارها از این مهارتها استفاده کرد.
ویژگی افرادی که مهارت نه گفتن دارند.
این افراد قاطعیت خوبی دارند، اعتماد به نفس آنها بالاست، برنامههای شخصی در زندگی دارند و اهدافشان روشن و واضح است و میدانند که از چه راهی به اهداف خود خواهند رسید. در مقابل افرادی که توان کافی برای نه گفتن ندارند خودباوری ضعیفی دارند، به راحتی تسلیم دیگران میشوند. ممکن است اهداف و برنامه ریزیهای مشخصی نداشته باشند و اگر داشته باشند اهمیت لازم را به آنها نمیدهند. این افراد معمولا به برآورده شدن خواست دیگران اهمیت میدهند که میتواند ناشی از ترس آنها به از دست دادن دوستیها ، طرد شدن و ... باشد.
مشخص کردن اهداف و برنامهها گام اول در این راه است. اهداف مشخصی داشته باشید و مسیرهای خود را برای رسیدن به این اهداف معین کنید.
اعتماد به نفس خود را تقویت کنید.
نه گفتن را با تمرین در مسائل جزئیتر تکرار کنید.
به افرادی که قاطعیت دارند و مهارتهای خوبی در این زمینه دقت کنید و ویژگیهای آنها را مورد توجه قرار دهید.
اطلاعات و آگاهیهای خود را افزایش دهید.
خود را تقویت کنید و مطمئن باشید که نه گفتن ،رابطه اجتماعی شما را مختل نخواهد ساخت. در مواردی هم که نه گفتن به مسائل جدی و خطرناکی مربوط میشود، از دست رفتن رابطه به نفع شما خواهد بود. با برقراری روابط سالمتر اجتماعی جایگزینی برای رابطه از دست رفته خواهید داشت.
از شما توقع انجام كاری هست كه تمايلی به انجامش را نداريد ، دلتان می خواهد " نه " بگوييد ، اما احساس اضطراب می كنيد ، احساس فشار می كنيد ، می خواهيد خود را انسانی موافق و اهل تشريك مساعی نشان دهيد.
" نه " گفتن توليد احساس منفی می كند كه ريشه بسياری از اين احساسات منفی درشيوه های تربيتی و فرهنگی است ، در اعماق وجود ما نهفته است كه هر چه به او بگويند و از او بخواهند انجام می دهد.بد نيست بدانيد عدم توانايی در گفتن " نه " به درخواست های نادرست ، سر آغاز بسياری از مشكلات است. لازم است شروع هر كاری را جدی بگيريد و با تامل هر كاری را آغاز كنيد. چه بسياری از بدبختی ها و نابسامانی ها از يك چيز جزئی شروع می شود.نمونه ای از روش های نه گفتن در مقابل موقعيت های پرخطر :من بايد از خود در برابر چيزهاي خطرناك محافظت كنم.سيگار و چيزهاي مشابه آن به بدن من آسيب مي رساند.اگر دوست من ، سيگار يا مواد مخدر مصرف می كند او يك شخص ديگر است و هر كاری كه انجام می دهد ، من مجبور به انجام آن نيستم." نه متشكرم " ، " من علاقه ای ندارم " ، " من اهل مواد نيستم " ، فقط سرتان را تكان بدهيد و بگوييد " نه "از چيزهايی كه به من آسيب برسانند ، دوری می كنم.گاهی ديگران سعی می كنند در تصميم های من دخالت كنند.من از حقوق خودم دفاع می كنم.در برابر پيشنهادهای خلاف ، مقاومت می كنم و قاطعانه " نه " می گويم.مهمترين علل " بله " گفتن به جای " نه " گفتن غافلگير شدنميل به راضی كردن ديگران و تاييد ايشانترس از ناراحت كردن ديگرانترس از مجازاتاحساس گناهتفاوت با مقام بالا دستتلافی نوع فرهنگ احساس فلسفه از خود گذشتگی نياز به قدرت روش های مقابله در شرايط آسيب زا :افزايش عزت نفس و مسئوليت پذيری رشد مهارت های فردی و اجتماعی رشد تفكر انتقادی و مهارت های تصميم گيری آموزش قدرت امتناع و مهارت " نه گفتن " در برابر پيشنهادهای خلاف و فراموش نكنيم هر فرد حق دارد كه :به طور محترمانه با او برخورد شود اولويت های خود را داشته باشد آنچه را كه مايل است درخواست كند و بخواهد قاطعانه برخورد كند حتی اگر برای ديگران غيرمعمول و نامتعارف باشد. انتخاب كند كه رفتار قاطعانه نشان دهد آنچه را كه بهايی در مقابل آن داده است دريافت كند و به دست آورد نظرات و عقايد شخصی داشته باشد و آنها را بيان كند بدون احساس گناه " نه " بگويد اشتباه كند
با توجه به تغییرات و پیچیدگیهای روز افزون جامعه و گسترش روابط اجتماعی ، آماده سازی افراد، جهت رویا رویی با موقعیت های دشوار ، امری ضروری به نظر می رسد . به همین دلیل روان شناسان جهت پیشگیری از بیماریهای روانی و ناهنجاریهای اجتماعی ، آموزش مهارت های زندگی به خصوص مهارتهای ابراز وجود و از جمله مهارت نه گفتن را در سراسر جهان و در سطح مدارس آغاز نموده اند . « آموزش مهارتهای زندگی به مجموعه ای از تواناییهایی گفته می شود که زمینه سازگاری رفتار مثبت و مفید را فراهم می کند.و این توانایی فرد را قادر می سازد که ضمن پذیرش مسوولیت های اجتماعی خود، بدون لطمه زدن به خود و دیگران بتواند به شکل موثری با خواست ، انتظارات و مشکلات روزانه در روابط بین فردی رو به رو شود.(کریم زاده و همکارن،1388)
آنچه که امروز تحت عنوان مهارت زندگی مشهور است تنها حاصل کار پژوهش گران عصر حاضر نیست بلکه بسیاری از این مهارتها در لا به لای تعالیم الهی به خصوص در قرآن و احادیث معصومین بیان شده است.«اهمیت و ضرورت آموزش مهارتهای زندگی زمانی مشخص می شود که بدانیم آموزش مهارتهای زندگی موجب ارتقای تواناییهای روانی- اجتماعی می شود. این تواناییها فرد را برای بر خورد موثر با کشمکشها و موقعیتهای زندگی یاری می بخشد و به او کمک می کند تا با سایر انسانهای جامعه ، فرهنگ و محیط خود مثبت و سازگارانه عمل کند و سلامت روانی خود را تامین نماید.بدین ترتیب ،تمرین مهارتهای زندگی بخصوص مهارت نه گفتن موجب تقویت یا تغییر نگرشها ، ارزشها و رفتار انسان می شود.(ناصری ،1384).«در نتیجه با پدید آمدن رفتارهای مثبت و سالم ، بسیاری از مشکلات اجتماعی و بهداشتی قابل پیشگیری خواهد بود. بنابر این به کودکان در رشد و گسترش مهارتهای مورد نیاز برای زندگی مطلوب ،ایجاد یا افزایش اعتماد به نفس در بر خورد با مشکلات و همچنین کمک به آنان در رشد و تکامل عواطف و مهارتهای اجتماعی لازم جهت سازگاری موفق با محیط اجتماعی موثر و سازنده ضروری به نظر می رسد (شعاری نژاد ،1371). بنابر این با توجه به اهمیت مهارت های زندگی که مهارت نه گفتن زیر مجموعه ی آن است،با اهداف گوناگون پیشگیری و ارتقای سطح سلامت روانی ضرورت آموزش ای گونه مهارتها به کودکان برای ما آشکار می شود.یکی از برنامه های پیشگیرانه ای که در سطح جهانی مورد توجه قرار گرفته ، مهارتهای زندگی به کودکان است.سازمان بهداست جهانیبرای افزایش سطح بهداشت روانی و پیشگیری از آسیب های روانی و اجتماعی برنامه ای تحت عنوان : آموزش مهارتهای زندگی تدارک دیده و در سال 1993 در «یونیسف »( صندوق کودکان سازمان ملل متحد مطرح نموده است، از آن سال به بعد این برنامه در بسیاری از کشورها مورد مطالعه قرار گرفته است (سازمان بهداشت جهانی ، ترجمه نوری قاسم آبادی و محمد خانی ،1377).پژوهشهای مختلفی که پس از اجرای برنامه آموزش مهارتهای زندگی در مدارس صورت گرفته ،تاثیر این آموزش را بر ابعاد مختلف سازگاری و سلامت روانی نشان ممممی دهد که به طور کلی آموزش مهارتهای زندگی و مهارتهای اجتماعی در موارد ذیل تاثیر مثبت دارد.رفتارهای اجتماعی مثبت در مدارس (تعامل اجتماعی مثبت بین همکارن )،افزایش توانایی حل مساله- خود آگاهی ، کاهش خشم ،اضطراب ،افسردگی ،کمرویی ،در رفتارهای بزهکارانه ، ایجاد جایگاه مهارت درونی ،مقبولیت اجتماعی ،مقابله با بحران ، رویارویی اجتماعی ، افزایش جرئت ورزی ، خود پنداره مثبت ، مهارتهای کلامی و غیر کلامی اجتماعی مناسب ( موت ،اسمیت و ورداسکی ، به نقل از ناصری ، 1384).پژوهشها نشان می دهد که آموزش مهارتهای زندگی به ارتقای بهداشت روانی کودکان و نوجوانان در ابعاد مختلف زندگی کمک می کند و از اساسی ترین برنامه های پیشگیرانه در سطح اولیه به شمار می روند.سلامتی ،بخش اصلی یک زندگی شاد است.مدارس نقش مهمی در آگاه ساختن کودکان و نوجوانان پیرامون مسائل بهداشتی و سلامتی و آموزش مهارتهای زندگی به آنان دارند.مهارت نه گفتن یکی از زیر مجموعه های مهارت ابراز وجود است که آن هم زیر مجموعه ی مهارتهای زندگی است مهارت نه گفتن مفهومی است که چگونگی ابراز احساسات و نیاز ها و خواسته های ما را با قاطعیت محترمانه و صادقانه به طوری که به توانیم از حق خود دفاع کنیم بدون این که باعث ناراحتی دیگران شویم را نشان می دهد و به درک ما از خود و زندگی مان بستگی دارد.همچنین بسته به میزان برخورداری از قدرت مهارت نه گفتن و سلامت روان عمل کرد ما در کنترل استرس ، برقراری ارتباط با دیگران ، ارزیابی ها و انتخاب ما متفاوت است در حقیقت داشتن توانایی نه گفتن چیزی بیش از عدم وجود بیماری روحی است . بدین معنی که صرفا به لحاظ نداشتن بیماری روحی نمی توان سلامت را صد در صد تائید کرد.حتی با این که بسیاری از ما از بیماری خاص روحی قابل تشخیص رنج نمی بریم اما واضح است که برخی از ما به لحاظ روحی سالم تر از دیگران هستیم. مطالعه ی ویژگیهایی که سلامت روان را می سازند تحت عنوان :«روان شناسی مثبت »نام گرفته است. آن چه مسلم است حفظ سلامت روان نیز مانند سلامت جسم حائز اهمیت است.لذا اگر سلامت روان دا در افراد بتوانیم تا حد امکان بهبود ببخشیم می توانیم نگرش مثبت از خود را در دیگران تقویت کنیم یعنی با این کار توانسته ایم ارزشها را به دیگران بشناسانیم .به بیان ساده تر توانسته ای مهارت ابراز وجود را در دیگران تقویت کنیم . پس به این طریق توانسته ایم تا حدودی مهارت نه گفتن را در آنان تقویت نماییم.اما خدمات آموزشی مناسب عمدتا به گروه کوچکی
ازافراد که مشکلات جدی و آشکار دارند اختصاص می یابد
این جانب نجف علی فرخانی فرزند قربان دارای حدود 41سال سن اولین فرزند از بین 10 فرزند خانواده می باشمکه در خانواده ای متوسط روستایی از توابع قوچان متولد شده ام.در سال 1372 از مرکز تربت معلم شهید بهشتی مشهد مقدس با مدرک کاردانی حرفه و فن فارغ اتحصیل شدم. و اکنون دارای 22سال و 6 ماه سلبقه ی خدت در آموزش و پرورش می باشم .بدو خدمتم در مدارس راهنمایی توابع شهرستان قوچانبود . در حال حاضر حدود 12 سال است که در منطقه تبادکان مشهد مقدس شاغل هستم. همک اکنون در آموزشگاه رسالت راهنمایی منطقه ی تبادکان انجام وظیفه ی آموزشی در رشته ی حرفه و فن را عهده دار می باشم.ودر ضمن در دانشکده ی فرهنگیان ثانالحجج در رشته ی آموزش حرفه و فن مشغول تحصیل هستم.
آموزشگاه رسالت در دو نوبت کاری راهنمایی و ابتدایی دایر می باشد.دانش آموزان هردو نوبت از نظر جنسیتی پسر می با شند.و مدرسه به صورت چرخشی در دو نوبت صبح و عصر اداره می شود.نوبت راهنمایی دارای حدود 367 نفر دانش آموز در دو پایه ی دوم و سوم راهنمایی می باشد.شیفت مخالف مدرسه ی ابتدایی حضرت ابوالفضل نام دارد. که حدود 209 دانش آموز پایه ی ششم ابتدایی در آن مشغول تحصیل هستند.نوبت راهنمایی دارای 17 همکار می باشد. 6کلاس سوم و 6 کلاس دوم راهنمایی در دو طبقه دایر است.مدیریت مجتمع آقای محمد ناصر نامج و مدیریت هردو نوبت را آقای بهرام خورسند عهده دار می باشند.امکانات موجود شامل کتاب خانه –زمین فوتسال-میز پینگ پونگ تعداد کلاسها 12 کلاسدر نوبت راهنمایی و 6 کلاس در نوبت ابتدایی می باشد.کلاسها ی سوم و دوم از 1تا 6نامگذاری شده است .و دانش آموزان دارای ملیتهای ایرانی افغانی عراقی می باشندو.از لحاظ فرهنگی و اقتصادی بیشتر از سایرین نیازمند توجه می باشندسمت بنده در این مدرسه در شیفت راهنمایی دبیری است که تمام کلاسهای پایه ی سوم راهنمایی را در در س حرفه تدیس می نمایملذا هدف بنده این است که تلاش کنم تادر حد توان بتوانم دانش آموزان رابا مهارتهای (نه گفتن)آشنا کنم و آنها از آسیبهایی که در کمین است حفظ نمایم.لذا مسیله ی من به صورت زیر مطرح می شود.چگونه می توانم( مهارت نه گفتن صحیح) را در دانش آموزان سوم راهنمایی تقویت کنم.
چگونه می توانم مهارت نه گفتن را در دانش آموزان راهنمایی تقویت کنم.
چگونه :ادات استفهام و سووال،به معنای راه ، طریق، روش
می توانم:اول شخص مضارع اخباری از بن توان،به معنای نیرو ، قدرت،از عهده بر آمدن
مهارت:مصدر عربی «مهاره»با فتح میم و ر،مهر بودن در کاری،استادی ، زیرکی،چابکی ،زبر دستی در کار
نه:با فتح نون ،در ژهلوی با کسر نون،حرف نفی،نی ، نا،نقیض آری
تقویت:مصدر عربی تقویه با فتح ت ،کسر و،و فتح ی به معنای قوت دادن ،توانای دادن ،نیرو دادن ،توانمندکردن ،نیرومند ساختن
دانش آ موزان: جمع فارسی دانش آموز،فردی که حرفه ،شغل،دانش ،علم و ...از فرد یا افرادی بدون کم و کاست در یافت نماید و آن را طی آزمایش مجدد به آموزش دهنده عودت دهد ودر مقابل پاداش یا نمره در یافت نماید.
راهنمایی:مرکب از راه به علاوه نمایی،مشخص نمودن راه برای فرد ولی از لحاظ اصطلاحی دومین مقطع از مقاطع تعلیمات عمومی
دانش آموز راهنمایی: دانش آموزی که در مقطع دوم تعلیمات عمومی کشور ما در حال ادامه ی تحصیل است
معنای جمله ی بالا از لحاظ اصطلاحی:یعنی ایجاد توانایی در دانش آموزان راهنمایی جهت آمادگی آنه در ابراز احساسات ،نیازه ةدر خواستهایشان با حالتی محترمانه و صریح و قاطع در جهت دفاع از حق خود بدون این که اسباب نارا حتی دیگران را فراهم کند.
مشاهده،مصاحبه ،پرسش نامه ،اینترنت، کتاب ،مشاوران ،....راه هایی برای جمع آوری شواهد هستند که بنده در این روش از مصاحبه با همکاران و مدیر مدرسه استفاده کرده ام.در مصاحبه با آنها اکثریت بر این با ور بودند که این مهارت باید ازطریق خانواده ها در بچه ها یشان تقویت شود.چون که این مهارت در کنار تربیت باید در خانواده طرح ریزی شده سپس در مدرسه تمرین و در جامعه بکار گرفته شود.در صورتی که متاسفانه نه تنها خانواده ها بلکه مدرسه و حتی جامعه نیز در این باره هیچ اقدامی صورت نگرفته است چند سال محدودی که از سال 1387آموزشهایی تحت عنوان مهارت های زندگی در مدارس به دانش آموزان آن هم در سطح محدود انجام گرفته است. در حالی که افرادی که مامور انجام این امر شده اند.هیچ آموزشی در این باره ندیده اند. و خودشان نیز در این مهارتها بخصوص مهارت نه گفتن ضعیف هستند ، و اگر ما قصد تقویت این مهارت را داشته باشیم باید همراه آحاد مسوول جامعه و در راس آن آموزش و پرورش دست به کار شده تا بتوانیم آن را تقویت کنیم و حتی باید جامعه دست اندر کار آن را به صورت یک درس رسمی در طول سایر دروس و حتی مهمتر از آن در ردیف دروس مدارس قرار دهد.چرا که در صورت آشنایی دانش آموزان با مهارت نه گفتن در کنار آموزش می تواند آن ها را برای جامعه افرادی مفید مسوولیت پذیر و مثمربه با آورد.دیگر این که آنها خاطر نشان نمودند، که این امر باید در مدارس مناطق محروم بیشت مورد توجه قرار گیرد. تا آنکه از این طریق با ارزشها و اعتبار خود شان پی ببرند.و بفهمند که بعضی مواقع نه گفتن درست می تواند برای آنها ارزش بیافریند.هم چنین آنها در بیانات خود این را نیز مد نظر داشتند که با توجه به این که مدرسه ی راهنمایی رسالت که در آن مشغول تدریس هستیم.در منطقه ای پایین شهری با حد اقل امکانات آموزشی و پرورشی می باشد و اکثریت قریب به اتفاق دانش آموزان دارای ملیتها و فرهنگهای متفاوتی هستند به این دلیل و با توجه به تعصبات قومی مخصوص به خود وداشتن ضعف در نه گفتن آسیب پذیری بیشتری نسبت به سایر مدارس را دارند.لذا بر این اساس و مقایسه ی برادشت خودم از موضوع به این نتیجه رسیدم که مهارت نه گفتن یا در دانش آموزان وجود نداشته و یا خیلی ضعیف است .درنتیجه هدفم را در این قرار دادم که این مشکل (مهارت نه گفتن ) را در دانش آموزان مقطع داهنمایی مدرسه نام برده شده و در سطح بالاتری در دانش آموزان پایه ی سوم راهنمایی آن در صورتی که امکان دارشته ودر حد توان خودم تقویت کنم.
آموزش مهارتهای زندگی بر افزایش سلامت روانی دانش آموزان و تقویت مهارت نه گفتن در آنها تاثیر دارد.پژوهشهای مختلفی که پس از اجرای برنامه ی آموزش مهارتای رندگی در مدارس صورت گرفت،تاثیر این آموزشها را بر ابعاد مختلف سلامت روان نشان می دهد.نتایج حاصل از این فرضیه ها ، با نتایج پژوهشهای انجام شده توسط بوتوین و همکاران،(2000)، میشارا ،(2009)،ترنر(2008)،مارتین جونز،(2009)،ونزل ویکتوریا(2009)،احمدیان(2009)متیو،(2009)جفرسون(2010)وانگ بو (2010)شریفی(1372)باپیری(1376)آقاجانی(1381)بیگلو(1374)یاد آوری(1383)ثمری و لعلیفاز(1384)حقیقی و همکاران(1385)مطابقت دارد.بنابر این آن گونه که مشاهده می شود نتایج این پژوهش در زمینه ی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر سلامت دوان و تقویت مهارت نه گفتن با دیگر پژوهش ها در این زمینه و یا زمینه های مشابه کاملا مطابقت دارد.این امر نشانگر تایید و همخوانی نتایج مربوطبه فرضیه اول با نتایج دیگر پژوهش هااست.آموزش مهارتهای زندگی به خصوص مهارت نه گفتن بر کاهش نشانه های جسمانی دانش آ موزان تاثیر دارد.پژوهش های مختلفی که پس از اجرای برنامه ی آ موزش مهارت های زندگی در مدارس انجام گرفت .تاثیر این آموزشها را بر کاهش نشانه هی جسمانی نشان می دهد . نتایج حاصل از آ زمون این فرضیه ، با نتایج پژوهشهای انجام شده توسط ونزل ویکتوریا و همکاران،(2009)، حقیقی و همکاران، (1385)،ثمری و لعلی فاز،(1384)و آ قاجانی،(1381)مطابقت دارد.این امر نشانگر تایید و همخوانی نتایج مربوط به این فرضیه با نتایج دیگر پژوهش هاست. آموزش مهارت های زندگی بخصوص مهارت نه گفتن بر کاهش اضطراب و بی خوابی دانش آموزان تاثیر دارد .پژوهشهای مختلفی که پس از اجرای مهارت های زندگی در مدارس صورت گرفت .تاثیر این آموزش ها را بر کاهش اضطراب و بی خوابی نشان می دهد.نتایج حاصل از این فرضیه با نتایج پژوهش های انجام شده توسط شریفی ،(1382)و بیگلو،(1374)مطابقت دارد. این امر نشانگر تایید و همخوانی نتایج مربوط به این فرضیه با نتایج مربوط به این فرضیه با نتایج دیگر پژوهشهاست.
اگر دائماً مجبور باشيم تسليم درخواستهای دیگران شويم و با آنها موافقت كنيم و به همين خاطر شديداً احساس ناراحتى داشته باشيم، روزى مى رسد كه از خود بپرسيم «چرا نمى توانم نه بگويم دليل به هم زدن برنامه هاى شخصيم، با درخواست هاي ناتمام ديگران چيست؟ و چرا در جايى كه علاقه به «نه» گفتن دارم با گفتن يك «بله» شرايط سختى به وجود مى آورم؟» شايد شما مثالهاي نگران كننده تري بزنيد مثل اينكه در موقعيتي قرار گرفتم كه علي رغم ميل باطني خود مجبور شدم سيگار بكشم و ……. راستي چرا؟احتمالاً از قطع شدن يا ضعيف شدن ارتباطات دوستانه خود با سايرين وحشت داريد و به همين خاطر از راه پذيرفتن بدون چون و چراى يك درخواست خود را از اين وحشت رها مى كنيد و يا اينكه آنقدر به شخص يا اشخاصى علاقه داريد كه از نه گفتن به آنها احساس گناه مى كنيد در نتيجه ساده ترين راه را اين مى بينيد كه به احساسات خود لطمه بزنيد و دست از خواسته ها و برنامه هاى شخصيتان بكشيد. شايد هم خود را در مقابل سايرين بيشتر از حد متعارف و معمول مسؤول مى بينيد و حاضريد براي آنها هر كاري بكنيد حتي به سلامتي خود ضرر بزنيد!!!و به همين خاطر رد اين درخواست را بي معرفتي، خودخواهى و خودمحورى فرض مى كنيد پس باز هم خود و برنامه هاى خود را قربانى اين درخواست مى كنيد و در واقع ارزشهاي خود را فداي خواسته هاي نامعقول ديگران مي كنيد.گاهى اوقات هم، انجام دادن كارهاى ديگران را از زاويه اى متفاوت مى بينيد و فكر مى كنيد درخواست آنها از شما به معناى مهم و با ارزش بودنتان است و اگر آن را نپذيريد در واقع نبايد هرگز منتظر تكرار چنين شرايطى باشيد.
تمام موارد ذكر شده نمونه هايى از تفكرات و باورهاي نادرست و مزاحمتهاى فكرى است كه پيش از نه گفتن به يك درخواست از ذهن ما مي گذرد.
از چه راههايى مى توان «نه گفتن» را ساده تر كرد؟
گام اول ، در قدم اول سدها يا موانعى كه از نظر اخلاقى و ذهني بر سر راهتان مى بينيد را شناسايى كنيد. براى مثال اگر دوستى از شما درخواست نابجايي كند و اگر به او نه بگوييد چه عواقبى خواهد داشت؟
- آيا مى ترسيد او هرگز پس از اين ماجرا با شما صحبت نكند.
- آيا از اين نگرانيد كه مبادا در مورد شما جور ديگري فكر كند.
يا اگر به كارفرمايتان «نه بگوييد» از كار بركنار مى شويد؟
يا رد درخواست يكي از همكارانتان واقعا از لحاظ شغلي براي شما زيان آور خواهد بود؟
گام دوم ، پس از بررسى خطرات احتمالى از بعد منفى آن، با واقع بينى شرايط احتمالى را در ذهن خود ترسيم كنيد.عجله نكنيد با دقت اين گام را برداريد اگر نياز مي بينيد كه احتمالات مختلف را يادداشت كنيد اين كار را انجام دهيد شايد براي ابتداي كار مناسب باشد.
- اگر نه بگويم دوستم كمى ناراحت مى شود اما پايه هاى دوستى ما استوارتر از اين است كه با اين مورد خراب شود. از طرفى شايد دوستم به خاطر شنيدن «نه» صريح و رك من نسبت به دوستى ما اعتماد بيشترى پيدا كند.
- رئيس اداره حتماً در برابر «نه» گفتن من كمى ناراحت مى شود. اما اگر «بله» بگويم و با توجه به فشار روحى ناشى از به هم خوردن برنامه هايم عصبانى و بى حوصله كار كنم عواقب بدترى پيش خواهد آمد.
- اگر با دوستم در اين مدت بر خلاف ارزشهاي خود و خانواده ام عمل كنم در آينده عواقب خوبي هم از لحاظ فردي و هم اجتماعي در انتظارم نيست.
گام سوم ، قطعاً مطالعه شرايط احتمالى از ديدگاهى منطقيتر و خوش بينانه تر اين امكان را بوجود مى آورد كه عدم پذيرش خود را اعلام كنيم. قطعا شما ديگر دنبال توجيه ها و دلايل بي اساس نمي رويد.مهارت نه گفتن به شما اين آمادگي را مي دهد قبل از اينكه جواب مثبت دهيد ،فكر كرده و سريع گامهاي مورد نياز را برداريد و پاسخ منطقي به درخواستهاي ديگران بدهيد.برخي از اين پاسخهاي شما و نه گفتن هاي شما ممكن است آينده شما را تحت تاثير قرار دهد و برعكس ناتواني در نه گفتن در شرايط نامناسب، شما را درگير موضوعات و موقعيتهايي مي كند كه بازگشت به شرايط عادي بسيار مشكل است.در اين مرحله مستقيم و با وضوح كامل «نه» را بگوييد. اجازه دهيد حركات و رفتار ناشى از مخالفت شما با انجام مسأله مورد نظر با كلامتان هماهنگ باشد، پس بهانه تراشى بى مورد نكنيد و به دنبال توجيه ماجرا نباشيدالبته از مشكلاتى برخورد مى كنيد كه بهتر است براى تمرين اين مهارت نخست از موارد ساده تر شروع كنيد و به مواردى «نه» بگوييد كه احتمال خطر و صدمات ناشى از آن كمتر است. به اين ترتيب مى توانيد بعد از مدتى تصميمات مهمتر و معقولانه اي بگيريد.قطعاً شروع نه گفتن به افراد خاص ساده تر است مثلاً دوستان نزديك، خانواده يا غريبه ها... با هر كدام راحتتر هستيد با آنها شروع كنيد (البته فراموش نشود نه گفتنى كه دليل منطقى و حساب شده اى داشته باشد، نه مواردى كه از روى تنبيلى، بى حوصلگى و يا عدم پذيرش مسؤوليت است)
راههاى متفاوت يك نه گفتن منطقى و معنى دار:
1- استفاده از روش مستقيم و ساده:
وقتى شخصى از شما مى خواهد كارى را انجام دهيد كه امكان آن وجود ندارد، خيلى مختصر و به دور از هرگونه دليل تراشى، مخالفت خود را اعلام كنيد.حاشيه پردازي نكنيد.
براى مثال دوستى از شما مى خواهد تکالیف او را انجام دهيد ، اگر امكان اين كار وجود ندارد خيلى ساده بگوييد: نه، متاسفم ،من اين كار را انجام نمي دهم. 2-روش باز تابی:رضايت و علاقه مندى خود را نسبت به اين پيشنهاد نشان دهيد و به دنبال آن مشخص كنيد در حال حاضر شرايط پذيرش اين درخواست را نداريد.اگه شرايطم اجازه مي داد دوست داشتم تکالیف تان را بنويسم اما الان نمي توانم و امكانش نيست.3-گفتن نه همراه با دليل:دليل كوتاه و واقعى رد تقاضا را بدون پرداختن به حاشيه و ذكر جزئيات، مطرح كنيد.نمى توانم تکالیف شما را انجام دهم چون براي انجام كارهاي خودم وقت كم دارم.4-در اين روش با مطرح كردن پيشنهادى ديگر در واقع حسن نيت خود را به درخواست كننده نشان مى دهيد.اين هقته نمي توانم با شما تفريح بيام،براي هفته بعد اگه فرصت شد چطوره؟5- نه گفتن همراه با پرس و جو براى يافتن كارى ديگر.راه ديگر اين است كه به درخواست كننده نشان دهيم براى انجام امرى ديگر آمادگى داريم و رد كردن اين مورد خاص به منزله رد تمام موارد ارتباطى نيست.نمي توانم تکالیف تو را انجام دهم اما اگه كتاب يا منابعي خواستي مي تونم در اختيارت بزارم.6- يك نوع از نه گفتن به گونه ایست که درست مانند «نوارى كه سوزنش گير كرده است.» موقعيت ساده و خاص خود را تكرار كنيد. بدون هيچ شرح و توضيح. فقط تكرار مثل:- نه من نمى توانم جزوه ام را به تو امانت دهم (نزديك امتحان است و شما فرصت كمي داريد)- اما خواهش مى كنم زياد طول نمى كشد.- نه نمى توانم جزوه ام را به تو دهم - قبول، چند فصل اول يا آخرش را بده .- نه من نمى توانم جزوه ام را به تو دهم الان دارم مي خونم.- يك نه بگوييد و از عواقب احتمالى بله خلاص شويد.حتماً داستان كودك عاقلى! را كه با تلاش پى در پى معلم "الف" را نگفت شنيده ايد، او حرف اول را تكرار نكرد تا مجبور نباشد تا آخر "ی" پيش رود.
گاهى اوقات داستان زندگى هم، همين است. خصوصاً در شرايطى كه خداى ناكرده به بيراهه مى رويم. اگر نه اول را با جرأت بگوييم اسير «بله» همراه با تعارف نمى شويم.
در ضمن اينكه فراموش نكنيد. اگر هميشه «بله» بگوييد و از نه گفتن پرهيز كنيد. كم كم بله گفتن شما بى معنى مى شود. (شايد به همين خاطر عروس خانمها هيچ وقت بار اول بله نمى گويند و ترجيح مى دهند سر خود را به گل چيدن گرم كنند!)
وقتى قلباً دوست داريد نه بگوييد، بله گفتن به شما استرس مى دهد و علايم جسمانى اين عدم پذيرش قلبى را به شكل سردرد، كشيدگى عضلات شانه و به هم ريختگى برنامه خواب خواهيد ديد و مدتها بايد وقت خود را تلف كنيد تا عواقب آن را جبران كنيد.- در نه گفتن دچار گيجى و سردرگمى نشويد، برخى افراد نه گفتن به خواسته يك نفر را نه گفتن به آن شخص و ارتباط با وى مى دانند. نه گفتن به اين معنا نيست كه شما آن شخص را دوست نداريد فقط مفهوم آن «رد خواهش اخير او مى باشد.»
- باز هم تأكيد مى شود كه صادق، آرام و مؤدب نه بگوييد. اين كار به شما كمك خواهد كرد كنترل كارها را به دست گيريد. ديگران از شنيدن «نه» صادقانه شما خوشحالتر خواهند شد تا اينكه كارى را دودل، بى ميل و با تأخير انجام دهيد.- نه را با قاطعیت و با احترام بگوئید ، شک نکنید.یکی از موارد ضروری نه گفتن در تعارف به مصرف مواد توسط دوستان معتاد یا غیر آن میباشد. حتما مشاهده کرده اید افرادی را که با سختی فراوان و با اراده اقدام به ترک مواد نموده اند و حالا با حضور در جمع دوستان قدیمی یا در یک مراسم به صورت ناگهانی درمعرض پیشنهاد مصرف مواد قرار گرفته و نتیجه تمام تلاشهایش را به باد فنا می دهد واین سرآغازی برای اعتیاد مجدد می شود.(محمد علی مقامی)